نویسنده: نرگس اعتماد
این پروژه، پیشتر در عراق و سوریه به آزمون گرفته شده و شکست خورده است. دستهـای بسیار قدرتمندی در عقب این توطئه خونین و هولناک آخرالزمانی قرار دارند؛ از قدرتهـایی که علیه تروریسمـ، ائتلـافهـای بزرگ بین المللی تشکیل میدهند تا ناتوی عربی و رژیمـهـایی که بر گنجهـای عظیمـ دالرهای نفتی در حاشیه خلیج فارس آرمیده اند.
تروریزمـ تکفیری و دستهـای آَلوده و پلید حامی آن بار دیگر غرب کابل را به خون نشاندند.
حمله انتحاری در یک مرکز آموزشی در غرب کابل حد اقل ۴۸ کشته و ۶۷ زخمی بر جا گذاشته است.
این حمله حوالی ساعت چهار بعد از ظهر به وقت محلی رخ داده است.
این حمله انتحاری، مرکز آموزشی "مهدی موعود" را آماج قرار داده؛ جایی که دههـا نوجوان برای شرکت در امتحان کانکور، آمادگی میگرفتند.
حشمت اله استانکزی؛ سخنگوی پلیس کابل میگوید که حمله کننده انتحاری پیاده بوده و داخل مرکز آموزشی شده و مواد انفجاری همراهش را منفجر ساخته است.
انفجار بسیار نیرومند بوده و اجساد بیجان دانش آموزان، روی میزها و چوکیهـای صنف درسی، افتاده است.
گروه طالبان گفته که در این حمله دست نداشته است. داعش مسؤولیت حمله را برعهده گرفته است.
این سومین حمله به مراکز آموزشی در غرب کابل است. مسؤولیت دو حمله قبلی را نیز گروه تکفیری داعش به عهده گرفته بود.
این یک جنگ تمامـ عیار آخرالزمانی است. دشمن خونریز مردمـ افغانستان، آگاهانه اغلب مراکزی را آماج قرار میدهد که نسبتی با امامـ زمان و باور آخرالزمانی دارد.
شاید تاکنون کمتر کسی به این موضوع فکر کرده است؛ اما حمله به مسجد امامـ زمان قلعه نجارها، مسجد امامـ زمان دشت برچی، کورس موعود برچی، مسجد امامـ زمان گردیز و اینک مرکز آموزشی موعود، تصادفی نیست.
دشمن با تمامـ قوا وارد شده است. لشکر نامرئی تروریسمـ تکفیری و حامیان داخلی، منطقهای و بین المللی آن، در صدد راه اندازی یک جنگ مذهبی در ابعاد گسترده و پردامنه است.
آنها اهداف خود را کاملـا آگاهانه انتخاب میکنند تا شیعیان را وادار به واکنش متقابل کنند. این هرگز چیز شگفت انگیزی نیست. بدون هیچ ژست مدنیت و صلح جویی، صریح و بیپرده باید گفت که هدف آنها کشاندن مردمـ افغانستان به یک رویارویی مهیب داخلی است؛ جنگی که نه پیشینه داشته و نه پایانی برای آن، متصور باشد.
نکته قابل تأمل این است که این پروژه، پیشتر در عراق و سوریه به آزمون گرفته شده و شکست خورده است. دستهـای بسیار قدرتمندی در عقب این توطئه خونین و هولناک آخرالزمانی قرار دارند؛ از قدرتهـایی که علیه تروریسمـ، ائتلـافهـای بزرگ بین المللی تشکیل میدهند تا ناتوی عربی و رژیمـهـایی که بر گنجهـای عظیمـ دالرهای نفتی در حاشیه خلیج فارس آرمیده اند.
در افغانستان، این پروژه به سرعت در حال ریشه دواندن است. تفکر منحط سلفی و مراکز ترویج و اشاعه ایدئولوژی سیاه وهابیت، روز به روز پردامنهتـر میشود. اکنون از هستههـای امنیتی تا مساجد و مدارس و مراکز دانشگاهی، همه جا درگیر این اپیدمی خوف انگیز و مرگبار است.
بخشی از دولت نیز که تحت سیطره همه جانبه قدرتهـای خارجی است، آشکارا با این جریان همراه است.
کشتارهای سازمان دهی شده شیعیان و به ویژه آماج قرار دادن مراکزی که مستقیما با باور آخرالزمانی مکتب تشیع نسبت دارند، از حمایت ضمنی حلقات پنهان درونی برخوردار است.
آنگاه کشتار سیستماتیک بخشی از مردمـ به صورت رسمی و در ابعادی بسیار گستردهتـر از آنچه هست، کلید خواهد خورد و با مشروعیت کذایی و تأیید ضمنی مراجعی که اکنون در برابر این وضعیت، سکوت اختیار میکنند نیز همراه خواهد شد.
تصور اینکه جنگ خونین اخیر غزنی نیز پروژهای سازمان دهی شده به منظور محرومـ کردن یک بخش بزرگ شیعیان افغانستان برای استفاده از امتیاز تعهد و پایبندی خود به قانونمندی و مدنیت و روندهای مردمـ سالـارانه بود، دشوار نیست. از این منظر، تفاوت چندانی میان جنگ غزنی و کشتار کابل وجود ندارد.
این پروژه ریشههـای قدرتمندی دارد که از محرومیت جامعه شیعه و هزاره افغانستان از توسعه و توزیع قدرت شروع میشود و تا کشتارهای هدفمند و ناامنیهـای مرگبار و کشتارهای فجیع به هدف حذف کامل آنها ادامه پیدا میکند.
این یک جنگ آخرالزمانی است؛ اما نه به سبک فلمـهـای ژانر وحشتهـالیوود و جنگ ستارگان و سلـاحهـای فوق پیشرفته قدرتهـای بزرگ در نبردی نابودگر؛ بلکه به شیوهای کاملـا محلی و بومی شده اما مخوف و مرگ آفرین و ویرانگر.
به هر حال باز همـ بخشی از مردمـ افغانستان هدف هستند؛ هدفی که از نظر هدف گذاران، استفاده از هر وسیلهای برای حذف بخشی از مردمـ، مشروع و قابل توجیه است.
منبع: جمهور
|
Tweet |