ترامپ بالـاخره پایش را از امریکا بیرون گذاشت و اولین سفر خارجی خود را به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالـات متحده آغاز کرد؛ سفری که همانند بسیاری دیگر از کارهای او در آن تلـاش شده تا از چارچوبهای عادی خارج باشد. ترامپ برخلـاف اسلـاف خود به پاریس، لندن یا تورنتو نرفت؛ او با شعار مبارزه با تروریسمـ، صلح و گفتوگو بین ادیان سفرش را با کشوری آغاز کرد که به اذعان خود امریکاییها مهد تروریسمـ نوین است و خاستگاه افراطگرایی قدیمـ.
ترامپ در ادامه سفرش به فلسطین اشغالی رفت تا با نتانیاهو راههای رسیدن به صلح را بررسی کند و از آنجا راهی واتیکان میشود تا از برابری همه انسانها و ادیان سخن بگوید و در پایان به سیسیل میرود و در میان بزرگان اقتصاد دنیا برای توزیع عادلـانه ثروت در جهان به ایراد نطق میپردازد! اینکه در ابتدا گفته شد که سفرش ملغمهای از جمع اضداد است، به همین خاطر است.
در همین ابتدا باید گفت مقاصدی که ترامپ برای این سفر انتخاب کرده یا مسائلی که به آن خواهد پرداخت با اهداف اعلـامـ شده و کارنامه گذشته ترامپ کاملـا متناقض است؛ ترامپ مبارزه با تروریسمـ را در عربستان میجوید، در فلسطین اشغالی و در کنار نتانیاهو به دنبال صلح است و در واتیکان از ایده برابری ادیان و آزادی دفاع میکند.
سفر چند روزه ترامپ از چند بعد قابل بررسی است؛ بعد داخلی که بیشتر افکار عمومی در امریکا را هدف گرفته، بعد نظامی و امنیتی که در آن به دنبال راضی نگه داشتن اعراب و البته تامین امنیت اسرائیل است و بالـاخره مسائلی مالی که شاید بتوان آن را مهمترین هدف ترامپ خواند.
ترامپ اولین سفر خود را به عنوان یک سفر دینی آغاز کرده که برای افکار عمومی در امریکا یک پدیده جدید است. او به پایتختهای اروپایی همـپیمان امریکا نرفت بلکه به عربستان مهد آغاز اسلـامـ رفته است و از آنجا به قدس اشغالی به عنوان مقدسترین شهر یهودیان خواهد رفت و در مقصد بعدی واتیکان را انتخاب کرده؛ پایتخت مسیحیت؛ در واقع ترامپ درصدد القای این تفکر به مخاطبان داخلی خود است که او به دنبال گفتوگو بین ادیان و تعامل میان اندیشههای مختلف است که با اقدامات عملی ترامپ در زمینه نژادپرستی و به ویژه اسلـامـ هراسی در تضا کامل است، یادمان نرفته که او همان کسی است که پیش از ریاست جمهوری در کمپینهای تبلیغاتی و بعد از ورود به کاخ سفید بارها بر مسلمانان تاخت و آنها را تروریست خواند و آن محدودیتهای جنجالی را برای اتباع 7 کشور مسلمان ایجاد کرد.
تدارک گسترده برای دیدار ترامپ با رهبران کشورهای اسلـامی و تعداد قابل توجه شرکت کنندگان (رهبران 55 کشور عربی-اسلـامی) در این نشست به خوبی نشان میدهد که واشنگتن تا چه میزان به آن به عنوان عاملی که باعث میشود دیدگاهها درباره ترامپ و مقوله اسلـامـهراسیاش تغییر کند، حساب باز کرده است. ترامپ مسلمانان را تروریست میخواند و از ورود مسلمانان به امریکا جلوگیری میکند و در عین حال در ریاض برای رهبران کشورهای اسلـامی افاده فضل کرد و راههای مقابله با "افراطگری اسلـامی" را بررسی نمود.
مساله دومـ این تناقض همان طور که پیشتر همـ گفته شد انتخاب عربستان به عنوان اولین مقصد سفرهای خارجی ترامپ است. عربستان بنابر آمار و اعلـامـ نهادهای حقوق بشری جهانی یکی از سیاهترین سابقهها را در زمینه حقوق بشر دارد. تعداد اعدامـ، سرکوب آزادی رسانه، فقدان قدرت مردمـ در تعیین سرنوشت، جنگ افروزی، حمایت پنهان از جریانهای رادیکال همه و همه بخشهایی از موارد نقض حقوق بشر در عربستان است؛ عربستان طرفی است که جنگ خونین یمن را به راه انداخته و هزاران غیرنظامی را مستقیمـ یا غیرمستقیمـ به کامـ مرگ کشانده است. در این حالت ترامپ در این سفر توافقی به ارزش 110 میلیارد دالر را با سعودیها برای فروش سلـاح و مهمات امضا کرد؛ نکته قابل توجه در این توافق نادیده گرفته شدن حقوق بشر و اعمال آل سعود در تجاوز به یمن و پرورش گروههای تندرو است.
در بسته پیشنهادی امریکا برای عربستان انواع موشک و بمب که در حال حاضر تنها محل استفاده از آنها یمن است در نظر گرفته شده است، کشتیهای جنگی برای تقویت توان سعودیها در بسط سیطره خود بر دریای سرخ و به تبع آن تقویت محاصره دریایی یمنی آمده است و سامانههای ضد موشکی برای کاستن از نگرانیهای ریاض از توان موشکی ایران، همه اینها در این ابر قرارداد نظامی هست اما از جنگنده اف 35 که سعودیها آن را در رویاهای خود میبینند و دستکمـ بر روی کاغذ میتواند امنیت اسرائیل را به خطر بیندازد، خبری نیست.
این کمک آشکار ترامپ به سعودیها نه تنها باعث افزایش حملـات آنها به یمن از لحاظ کمیخواهد شد بلکه یک حمایت معنوی بسیار قوی برای عربستان است که دست خود را در سرکوب حوثیها در یمن بازتر ببیند. همین دیدگاه ترامپ که منافع امریکا را در اولویت همه چیز و حتی جان هزاران انسان قرار داده یقینا باعث کشته شدن تعداد بیشتری انسان در یمن و چه بسا نقاط دیگری در جهان شود.
انگیزه اقتصادی یکی دیگر از قویترین دلـایل ترامپ برای رفتن به عربستان است؛ علـاوه بر توافق 110 میلیاردی دالری فروش سلـاح، عربستان وعده سرمایه گذاری 45 میلیارد دالری در اقتصاد امریکا را نیز داده است؛ در واقع ترامپ در این سفر به وعدههای خود برای دوشیدن عربستان به خوبی عمل کرده است.
ترامپ بعد از عربستان راهی اسرائیل شد تا مذاکرات صلح خاورمیانه را احیا کند؛ دو مانع بزرگ یا بهتر بگویمـ تناقض بزرگ در این مسئله نیز به چشمـ میآید؛ اول موضع ترامپ برای انتقال سفارت امریکا به قدس است که از خطوط قرمز فلسطینیان است و دومـ انتخاب دیوید فریدمن، به عنوان سفیر ایالـات متحده در قدس. فریدمن در میان دیپلماتهای امریکا یکی از نزدیکترین افراد به اسرائیل و از حامیان پروپاقرص انتقال سفارت امریکا به قدس است که در این زمینه حتی گوی سبقت را از ترامپ همـ ربوده است. به این موضوع قدرت نفوذ بالـای جارد کوشنر، داماد یهودی ترامپ را نیز باید اضافه کنیمـ.
در واقع باید گفت که علـاوه بر خود ترامپ که یکی از جدیترین رئیسجمهورهای امریکا در دفاع از اسرائیل است، اطرافیان و تیمـ او برای تعامل با قضیه فلسطین نیز تقریبا همه از دشمنان قسمـ خورده فلسطینیان هستند.
ترامپ در پایان سفر خود به واتیکان میرود تا ایده گفتوگوی ادیان خود را تکمیل کند و از آنجا راهی سیسیل میشود تا در نشست 7 اقتصاد برتر دنیا شرکت کند؛ این نشست ترامپ نیز همانند دیدارهای پیشین او خالی از ابهامـ نیست. او در حالی که شعار "اول امریکا" را سرلوحه کار خود قرار داده، در نشستهای اقتصادی، بسیار بیشتر از سلف خود توانش را برای تامین منافع ایالـات متحده به کار میگیرد تا جایی که حتی کار به سهمـ امریکا از بودجه سازمان ملل و نهادهای امداد رسان جهانی همـ کشیده شده است که عمدتا برای کمک به بحرانهای بزرگ انسانی در دنیا اختصاص داده میشود. مقامات امریکایی بارها از تلـاش خود برای کاهش هزینههای امریکا در این زمینه سخن گفتهاند و اینکه بتوانند بخشی از وظایف خود را به گردن دیگر قدرتهای اقتصادی بیندازد.
درست است که شاید ترامپ به همه اهداف اعلـامـ شده و نیات واقعی خود در این سفرها دست نیابد، اما تاریخ جهان نشان داده که هرجا پول و قدرت کنار همـ باشند باید جانب احتیاط را نگه داشت.
انتهای مطلب
|
Tweet |