خب، رمضان که با این همه حسن و زیبایی ما را مهمان خدا کرده است و خداوند متعال را میزبان ما قرار داده است؛ حالـا چه احساسی نسبت به آن باید داشته باشیم؟ با چه دلی باید به سوی رمضان برویم؟ با توجه به آن همه وعدههـای خوب الهی، آیا تنها با شوق و شادی باید به سوی رمضان گامـ برداریم؟ یا خوف و هراس همـ در این میانه جایی برای خود دارند؟
تردیدی نیست شوق لذت بار یافتن به چنین مهمانی کریمانه ای، اولین چیزی است که به خاطر خطور میکند. ولی همیشه اگر در کنار شوق، جایی برای خوف همـ باشد، خوف خود را اول نشان میدهد و میگوید اول خیال خودت را از من راحت کن، بعد از آن به دنبال خود شتاب کن. و خوب میدانید که از دل شوق، خوف بر میخیزد و به شوق اشتیاق است که باید از عوامل خوف ترسید و با آن عاقلـانه برخورد کرد.
اگر حضور در محضر میزبان را در این ضیافت باور کرده باشیمـ و عظمت خدای رمضان را نیز دریافته باشیمـ، بیشک در کنار هوس ضیافت، هراس از بیادبی نسبت به این بارگاه با شکوه همـ به دلمان راه مییابد و حتی قبل از خیز برداشتن برای حضور در این بار عامـ، خوف ظهور آن همه عظمت در برابر وجود ناچیز ما، در جانمان جاری میشود.
مگر امامـ سجاد (ع) در مناجات خود هنگامـ وداع با ماه رمضان نمی فرمودند: "ای ماه رمضان، تو چقدر در قلب مومنان با هیبت بودی."
این هیبت از کجاست؟ طبیعی است این هیبت یا ناشی از تقرب به محضر ربوبی است، و یا نشآت گرفته از اهمیت رعایت آداب و به جا آوردن به جای اعمال مهمـ ماه رمضان است تا به ساحت مقدس پروردگار یا به ساحت قدسی ضیافت کریمانه اش بیادبی نشده باشد.
وقتی رسول خدا(ص) به جابر بن عبداله در بارهء برکات ماه رمضان همراه با شروط و آداب آن میفرمایند: "ای جابر! این ماه رمضان است (که برما وارد شده). هر که روزهایش را روزه بدارد و ساعتی از شبش را به مناجات برخیزد و شکمـ و شهوت خود را از حرامـ حفظ کند و زبانش را از زشتیها باز دارد با خارج شدن از این ماه از گناهانش همـ خارج (منفک) میشود."
جابر از ثمرات و وعدههـای شیرین ماه رمضان خوشحال میشود و میگوید: "یا رسول ا...! چه کلـامـ زیبایی فرمودی!؛ به بشارتهـای رمضان اشاره میکند. ولی رسول خدا میفرمایند: "جابر چقدر این شروط سخت است."
در واقع به سختیهـای رعایت آداب رمضان تصریح میفرمایند و میخواهند توجه جابر را به حساسیت و اهمیت رمضان جلب کنند. واضح است که رسول خدا (ص) از پیروان خوب خود میخواهند که پیش از آنکه در لذت بردن از برکات رمضان غرق شوند، نگران دقت در رعایت آداب رمضان شوند.
البته باید از تعبیر "ضیافت" متوجه برخی وجوه صعوبت و سختی ماه رمضان شده باشیمـ. چون انسان در ضیافت، هر چند پر موهبت همـ باشد، نمی تواند به راحتی خانهء خودش هست معذبتـر است. آدمـ در مهمانی هرچه همـ به او خوش بگذرد نمی تواند هر رفتاری که دلش میخواهد انجامـ دهد و بسته به درجهء اهمیت و ابهت مهمانی، بیش از آنکه به فکر راحتی خود باشد در اندیشهء بهره برداری است.
مگر رمضان یک فرصت طلـایی نیست؟ مگر ما به شدت به آن مشتاق و محتاج نیستیم؟ پس باید از خود خوفناک باشیمـ که مبادا این فرصت از ما فرار کند و ما در آن قرار نیابیمـ. هر چقدر این ضیافت عزیزتر باشد، نگرانی ما از ضایع شدن آن بیشتر خواهد بود و دلشورههـا، ما را به پرسشهـای بیپایان وا میدارند.
آیا بهرهء ما از این ماه بهترین خواهد بود؟ مبادا در این ماه مبارک رمضان جزء کسانی باشیمـ که از روزه چیزی جز گرسنگی عایدمان نشود؟ آیا نیازهـای فراوان ما، در این ماه برآورده خواهد شد؟ و سوالهـای فراوانی از این قبیل که تنها برای انسانهـای بلند همت و مشتاق پدید میآید.
مگر اینکه آن قدر از نعمات معنوی برخوردار باشیمـ که دیگر به بیش از آن، نیاز مبرمـ نداشته باشیمـ و برکات رمضان برای ما جنبهء تفریح و تفنن داشته باشند. که این حرف آن قدر سخیف و بیپایه و اساس است که قابل اعتنا نیست. چون وقتی اولیا خدا برای دریافت ذرهای از عنایت خدای رحمان، با اینکه برای آنها جلب رضایت خدا به هیچ وجه دشوار نیست، آن قدر تمنا و تضرع میکنند، تکلیف دیگران معلومـ است.
اما برای خالی نبودن عریضه، باید عرض کنمـ که در این صورت وضع ما از دو حالت خارج نیست؛ یا اهل عرفان و عبادتیمـ یا نیستیمـ. اگر نباشیمـ واضح است که خیلی مضطر و نیازمند خواهیمـ بود، گرچه خود تشخیص ندهیمـ. و اگر اهل آن باشیم؛ شاید آنقدر علـاقمند به خداوند و عنایتهـای او شده ایمـ که اصراری در حد اضطرار برای دریافت مابقی آن الطاف و مهربانیهـای خدا پیدا کرده باشیمـ.
پس اجازه بدهید در چند عبارت شسته رفته نگرانیهـایمان را همراه با عوامل آنها مرور کنیم:
اول اینکه آدمـهـای درست علـاقمندند هر کاری را به درستی انجامـ دهند. دوست ندارند اگر اثری خلق میکنند ناقص و پر عیب باشد. رمضان هر سال همـ، اثری است که ما از خود در عالمـ هستی به جای میگذاریمـ، و حتی این اثر را در روز قیامت ملـاقات خواهیمـ کرد. رمضانهـای سال بعد همـ، اگر به خوبی برگزار شوند، جبران کاستیهـای این رمضان را نخواهند کرد. هر کدامـ تابلوی مستقلی خواهند بود.
نگرانی از اینکه مبادا این رمضان به خوبی برگزار نشود، پیش این گونه آدمـهـا رسمـ رایجی است و حداقل عاملی است که در کنار شوق، یک نوع نگرانی همـ در ایشان ایجاد مینماید.
دومـ اینکه اگر رمضان اوج خوب بودن ماست، و ما معمولـا در غیر رمضان وضعیتی بهتر از رمضان پیدا نمی کنیمـ، و هر نمرهای در رمضان دریافت کنیمـ در غیر آن کمتر از آن را خواهیمـ گرفت، اینکه مبادا سقف پروازی ما پایین بیاید و اوج آدمیت ما کمـ باشد، که یقینا با بلند نظری و همت والـا منافات دارد. این دومین موردی است که شدیدا عامل نگرانی آدمـهـایی که بلند همت خواهد بود.
سومـ، هر چه رمضان نزد علـاقمندان به خدا، مقدستـر و عزیزتر باشد، همان قدر اهمیت رعایت حرمتش و قدردانی از نعمتش عامل نگرانی آنها خواهد بود. البته معلومـ است، هر یک از این نگرانیهـا طعمـ و مزهی خاص خود را دارد. و برخی از این نگرانیهـا مانند همین مورد اساسا تلخ و تنفر برانگیز نیستند و اتفاقا بسیار دلنشین است. مانند عاشقی که در مورد نگهداری هدیهء معشوق خود نگران باشد که مبادا صدمهای ببیند و به سختی از آن مواظبت میکند.
چهارمـ، بناست ما در ماه رمضان بخشیده شویمـ و این بخشودگی آنقدر مهمـ است که فرستادهی خدا (ج) فرموده اند:"شقی و بدبخت آن کسی است که در این ماه با عظمت از مغفرت خدا بینصیب بماند."
آیا همین نگران کننده نیست که مبادا بخشیده نشویم؟ و بدیهـایمان مورد عفو و اغماض قرار نگیرند و ما با همان بدیهـا از ماه رمضان خارج شویم؟ دیگر کجا آن پلیدیهـایی که با زمزمـ رمضان شسته نشده اند، پاک خواهند شد؟
پنجمـ، اگر قرار است ماه رمضان ماه عبادت ما باشد و بنا است طاعات ما در این ماه به بارگاه حضرت دوست و محضر باری تعالی عرضه شوند، آیا عظمت او و ابهت مقامـ ربوبی عامل نگرانی از کمی قیمت اعمال بندگان نخواهد بود؟ آیا نگرانی قبولی عمل، به دلیل علو مرتبت حضرت حق، دل بندگان را همیشه نمی لرزاند؟
بعضیهـا وقتی که به عبادات میرسند، مثلـا نماز میخوانند، دیگر اصلـا نگرانی ندارند که آیا این نماز مورد پسند خدا واقع خواهد شد یا نه؟ روزهء این رمضان مورد پسند قرار خواهد گرفت یا نه؟ در حالی که برای بسیاری از امور دیگر زندگی این گونه نگرانیهـا را دارند.
نمی دانند خدا اول به حس بندگان خود نگاه میکند و اگر کسی نگران قبولی عملش نباشد، گویی دارد اعمالش را با کراهت انجامـ میدهد. دیگر چنین اعمالی نزد خدا چه ارزشی دارد؟
خدایی که قبل از عمل و بعد از عمل و در متن عمل، خود بنده اش و اقبال او و دل عاشق او را میخواهد، وقتی بنده اش را ببیند که عباداتش را با بیاعتنایی به سوی خدا رها میکند و نگران رسیدن آنها به مقصود و قبولی آنها در نزد معبود نیست، دیگر این عبادات چه ارزشی پیش خدا خواهند داشت؟ اینجاست که بعضیهـا از روزهء رمضان چیزی جز یک ماه گرسنگی و تشنگی عایدشان نمی شود.
مثل اجیری که به او زور گفته اند و او را به بیل زدن وادار کرده اند. بعد از بیل زدن به چشمـ صاحبکار نگاه نمی کند که رضایت او را ببیند، به دست او نگاه میکند که اجر خود را بگیرد. و اگر همـ انتظار اجر نداشته باشد و صاحب کار خود را این قدر ظالمـ بداند که نخواهد به او اجرت بدهد، بیل را پرتاب میکند و میرود.
بی شک بیرون آمدن از این دل نگرانیهـا و شمار دیگری که در این شمارش نیامد، جز با مدد پروردگار عالمـ مقدور نیست. همچنان که ورود به وادی خوف نیز جز در اثر معرفت و محبت به معبود میسر نمی باشد.
چقدر نگاه بلندی دارد، آن انسانی که از اول نگران نتیجهی عملش و انتهای کارش باشد. و این دعای قرآنی را همراه با نوعی ترس عاشقانه و عارفانه، در بدو ورود به رمضان زمزمه میکند: " و بگو پروردگارا مرا در هر کار با صداقت وارد کن و با صداقت خارج ساز و از سوی خود حجتی یاری کننده برایمـ قرار ده!"
|
Tweet |