سید حسن سجادی:
به طور کلی هر شخصیت مصلحی که دست به اصلـاحات و بهبود وضع موجود یگ جامعه بزند پیامـهـای او در جهان پخش شود و در تاریخ ثبت گردد، به جز طرفداران و موافقین او، تجربه نشان داده است افراد کارشکن سر راه او قرار خواهند گرفت و با تمامـ توان مانع به ثمر نشستن برنامههای اصلـاحی او خواهد شد. امامـ خمینی نیز در راه انقلـاب و تغییر نظامـ با موانع بیشماری روبرو بود. ولی پیامهای چون خدایی بود جهانی شد.
در نوشتار حاضر نخست این مسئله بررسی شده، و سپس به دیدگاههای ایشان در مورد افغانستان پرداخته شده و در کل به پنج نکته مهمـ و اساسی اشاره شده است.
نخستین سخنی که از اهمیت زیادی برخوردار است این است، که حضرت امامـ از همان آغاز، انجامـ تجاوز روسها به افغانستان را با نگاه تیزبین و دقیقش دید و سرنوشت خفت بار آنها را پیش بینی کرد، پس از بررسی این مطلب، به حمایت همه جانبه امامـ از ملتهای مظلومـ جهان و به خصوص افغانستان اشاره شده و به نگاه عمیق و شناخت همه جانبه امامـ از ملتها و آگاهی ایشان از دوران و زمان خویش، عطف سخن شده و به اثرات چهار دسته از پیامهای شگفت و فوقالعاده و نفوذ کلـامـ ایشان بر دلهای آماده مردمـ افغانستان پرداخته و در نهایت به اهداف شومـ اشغالگران از دیدگاه امامـ توجه شده است.
مقدمه
یکی از چیزهایی که در هر انقلـابی در آغاز کار برای پیشرفت انقلـاب کمک میکند و سبب میشود که مردمـ آگاهی پیدا کند، اطلـاع رسانی است که در هر زمینه باید اطلـاع رسانی گسترده باشد تا بتواند حقایق را به مردمـ بازگو کند و مردمـ از وضعیت موجود هر وقت اطلـاع پیدا کنند، تا بتوانند بهتر تصمیمگیری کنند. در سالهای 1332 وقتی امامـ از خطرات شرق و غرب و اهداف آنها سخن میراند و فریاد میکشد و به جامعهی آن زمان هشدار میداد و از حق ملتها دفاع میکرد و در مقابل انحرافات دینی کشف اسرار نوشت و این نکته را یاد آور شد که بلوک شرق و غرب در صدد توسعهطلبی و استعمار ملتها است، آن وقت نه تنها کسی با امامـ همکاری نمیکرد، بلکه قلمهای مسمومـ و ننگین زیرکانه دست بکار تحریف و وارونه جلوه دادن اساس و زیربنای کلمات حضرت امامـ شدند و در صدد دور نگهداشتن نسلهای آینده بلکه نسل معاصر آن زمان از حقایق و اصول ویژهای که این حقایق انقلـاب را به جهانیان معرفی کند، بودند.
این توطئهی خائنانه در مرحله اول از طرف قلمـ به دستان مارکسیستهای بیگانه از خدا و خلق بود، که نابودی خود را در وجود جنبش اسلـامی میدیدند، و از آن طرف پیشرفت و نفوذ مارکسیسمـ را در شکست و نابودی جنبشهای آزادی بخش اسلـامی و ملی میدیدند، لذا با تمامـ نیرو و جهت در همـ شکستن اساس این نهضت اسلـامی و سرکوبی پیروان آنها با مستکبرین و شاه، همکاری عملی و همه جانبه را داشتند. نمونه بارز آن همکاری نامقدس استعمار سرخ و سیاه میباشد.
در مرحله بعدی توطئههای ناپاک از طرف خودباختگان مدعی اسلـامـ بود، که به علت عدمـ آگاهی از اسلـامـ ناب و یا روی وابستگیها و بند و بستها معتقدند که بدون تکیه به یکی از دو بلوک شرق و غرب نمیتوان به پیروزی دست یافت و مرتب شعار میدادند که میان اسلـامـ و مکتبهای چپی و راستی راه مشترکی است، از این روی گروهی از آنان ( به اسمـ اشتراک اهداف مارکسیستها را دنبال میکردند، و گروه دیگر باز به اسمـ هدف مشترک با اصحاب کلیسا به مغازله میپرداختند، و از اتحاد پیروان ادیان سخن میگفتند و با رژیمهای دست راستی و ارتجاعی کشورهای اسلـامی بند و بست مینمودند.)
لکن نباید فراموش کرد که این کارشکنیها، توطئهها و اتحاد نامقدس عوامل سرخ و سیاه در مقابل اراده و مشیت نیروی لـایزال که بر پیروزی و فرمان روایی پیروان راستین مکتب توحید تعلق گرفته است سخت سست و ناتوان میباشد، و انجامی جز شکست و محکومیت برای توطئه گران جهان خوار و عوامل مزدور آنان در بر ندارد، زیرا نظامـ عالمـ آفرینش بر پایه حق استوار است و باطل را در آن راهی نیست. خدای خالق عالمـ فرمود: "ما آسمانها و زمین و هر چه که میان آن دو است جز به حق نیافریدیمـ." لذا هر سنتی که مطابق با میزان حق نباشد محکومـ به زوال بود و هیچ سنتی در برابر حق، توان مقاومت ندارد.
"پیش از شما مللی بودند و رفتند، پس در اطراف زمین گردش کنید و ببیند آنان که وعدههـای الهی را تکذیب نمودند چگونه هلـاک شدند."
سنت شکستناپذیر و غیر قابل زوال الهی از اصول همگانی و همیشگی است نه از جهت زمان و نه از جهت مکان تغییر پذیر میباشد. لذا در تمامـ جوامع و در همه ادوار تاریخ باقی و برقرار خواهد بود.
قرآن کریمـ همان طوری که حق را پیروز و باطل را رفتنی میداند که فرمود: " با ظهور حق، تمامـ باطلهـای سابقه دار زایل گشته و هیچ باطل تازهای همـ توان ظهور نخواهد داشت."
و یا فرمود: "به امتت بگوای رسول من، که حق آمد و باطل نابود شد که باطل رفتنی است."
نحوه پیروزی حق و نابودی باطل را نیز چنین تبیین فرمود: "یعنی حق را بر باطل چیره میکنمـ، پس حق، باطل را مغز کوب کرده و باطل سرکوب شده نابود گشته و محکومـ به زوال خواهد بود."
آیتا... جوادی آملی میفرماید: (اگر جامعهای که قیامـ کرده، حق را بر باطل چیره نکند و با قدرت حق، باطل را برای همیشه سرکوب ننماید، باطل همچنان به زندگی کاذب خود ادامه میدهد.
بنابراین پیروزی، بیتفاوتی و یا غفلت از توطئه بیگانگان خارج و مزدوران داخلی و... مانع تداومـ انقلـاب خواهد بود.)
انقلـاب شکوه مند حضرت امامـ خمینی(س) چون بر اساس اعتقاد به معارف اسلـامی و عمل کردن و یاری کردن به مظلومـ استوار بود توانست جاهلیت شاهنشاهی را سرکوب کرده و آن را به دست نسیان بسپارد.
پس دنباله گروهی که ظلمـ کردند بریده شد و ستایش سزاوار خدایی است که پروردگار جهانیان است.
سرّش آن است که حق، گذشته از این که جنبه اثبات دارد که موقعیت خود را تثبیت میکند، از جنبه نفی نیز برخوردار است، لذا هرگونه باطل را زدوده از بین میبرد، اگر چیزی بتواند خود را تثبیت کند مادامی که نتواند باطلزدایی کند حق نیست، بلکه باطل است که در پوشش حق میباشد، از آنجایی که قیامـ امامـ خمینی برای حق بود و به غیر از رضایت الهی چیزی را دنبال نداشت، پیامـ او کاخهای پوشالی ابرقدرتها را به لرزه در آورد. لذا امامـ را تحمل نمیتوانستند. آنان چگونه میتوانند خمینی را تأیید کنند و راه او را بپویند که قاطعانه به همه قدرتهای عالمـ اعلـامـ میداشت:
(اگر دوَل اسلـامى و ملل مسلمان به جاى تکیه به بلوک شرق و غرب به اسلـامـ تکیه میکردند و تعالیمـ نورانى و رهاییبخش قرآن کریمـ را نصب عین خود قرار داده و به کار میبستند، امروز اسیر تجاوزگران صهیونیسمـ و مرعوب فانتومـ امریکا و مقهور اراده سازشکارانه و نیرنگ بازیهاى شیطانى شوروى واقع نمیشدند.)
آنان چگونه میتوانند علیه امامـ خمینی و راه و اندیشه ایشان دست به توطئه نزنند که میگوید:
(باید توجه داشته باشید تا روزى که ملت اسلـامـ پایبند این مکتبهاى استعمارى میباشد یا قوانین الهى را با آن مقایسه میکند و در کنار همـ قرار میدهد، روى آسایش و آزادى نخواهند دید. و این مکتبهایى که از چپ و راست به ملت اسلـامـ عرضه میشود، فقط براى گمراهى و انحراف آنان است و میخواهند مسلمانان را براى همیشه خوار و ذلیل و عقب مانده و اسیر نگه دارند و از تعالیمـ آزادیبخش قرآن کریمـ دور سازند. استعمار چپ و راست، دست به دست همـ داده براى نابودى ملت اسلـامـ و کشورهاى اسلـامى کوشش میکنند، و در راه اسیر کردن بیشتر ملتهاى مسلمان و غارت سرمایه سرشار و منابع طبیعى آنان با یکدیگر سازش کردهاند.)
لذا پرچمداران کفر و الحاد، تنگ نظران مادی، خدایان دالر و پاسداران استبداد از او هراس داشتند، زیرا مبارزه همه جانبه او علیه آنان طبق وعده الهی به پیروزی انجامید و آتش عشق خمینی که در دل میلیونها مسلمان شعله ور گردیده، با فوتهای سست و ناپایدار خاموش نمیشود این ابرهای پراکنده و زودگذر سستتـر و ناپایدارتر از آن است که بتواند جلو تابش این خورشید انقلـاب آفرین را که بر چکامـ دل تودههـا نشسته است بگیرد و آن را از نورافشانی و گرمی و حرارت بخشیدن بازدارد.
چه خوب میگوید آن شاعر بلند آواز:
ای که از خورشید و خدا، میآیی، دشمنانت در ظلمت شب، میخواهند: شعله نور تو را فوت کنند. با نفسهای پلید.
این محال است که خورشید با یک تکه ابر سیاه پنهان ماند، دشمن همچو درخت سست و نحیف ریشههـاش رسیده روی زمین، در افول است، ای تو در مرامـ شهیدان وطن ماندگار، تو در کلنگ کارگران، در اشک زنان ما، در ذهن کودکان ما، در هر طلوع آیتی از مبارزه ای، و در غروب تبعیدی غربتی، تو در کتیبههـای الهی، در کوههـا، در شفق، در فجر ماندگاری، تو در حماسههـا، گلوله مجاهدین، رگبار مبارزین ماندگاری.
تو در مدرسههـا، در طلبه، در حجرههـا، در شبستانهـا جاودانی. رد پای تو بر کوچه کوچههـا، بردشتها و کویرها، باقی است.
آنچه که خمینی شناسان و سیاستمداران و جویندگان کوی خمینی میگویند و شاگردان آن حضرت شهادت میدهند این است که پیکره اهداف خمینی از این انقلـاب و نیت او از این هدف و دیدگاه او بر این راه این چند چیز است که آیتا... جوادی آملی در همین باره میگوید:
1- امامـ راحل رضوان ا... تعالی علیه برای هدمـ جاهلیت طاغوت و کشف نقاب از چهره ملکوتی اسلـامـ ناب محمدی(ص) چهار عنصر اساسی انقلـاب را که به مثابه ارکان چهارگانه بنیان مرصوص اسلـامی است به خوبی شناخته و به آنها ایمان آورده و شرائط تحقق آنها را عقلی دانسته نه حصولی و وجوب نهضت را در این باره مطلق دانسته نه مشروط، لذا در تحصیل آنها از هیچ ایثاری دریغ نکرده و از هیچ نثاری مضایقه نفرمود.
2- هدف امامـ راحل(س) جز رضای خدا و احیای کلمه علیای الهی نبود، زیرا رسول اکرمـ(ص) چنین فرمود: (هر فردی از امت اسلـامی اگر همت روزانه و اهتمامـ هر بامدادش جز خداوند باشد، از خدا بیگانه است و چنین شخصی الهی نمی اندیشد و برای خدا کار نمی کند و در نتیجه حشر او نیز به انگیزه موهومـ غیر خدای است.
3- حفظ استقلـال و عزت در برابر دولت طغیانگر و حاکمـ جبّار (خواه داخلی و خواه خارجی) از ویژگیهای امامـ خمینی(س) بود، زیرا رسول گرامی اسلـامـ چنین فرمود:
(هر کس در برابر ظالمـ، اظهار مذلت کند و با طوع و رغبت در برابر ستمـ تسلیمـ گردد، از خداندان عصمت و طهارت(ع) بیگانه است.)
چون آن ذوات نورانی مثل اعلـای عزّت خواهی و ستمـ ستیزی اند.
4- اهتمامـ به امور جامعه انسانی اعمّ از مسلمان و غیر مسلمان برای امامـ، جاذبه فراوانی داشت، زیرا حضرت پیامبر اسلـامـ چنین فرمود: (هر کس ندای مظلومیت فردی را بشنود (خواه آن استغاثه کننده مسلمان باشد یانه، که از جامعه اسلـامی کمک طلب مینماید) و جواب مثبت و سودمند به او ندهد از حوزه اسلـامـ کامل بیرون است.)
آنچه را که خمینی شناسان باور دارند و میتواند تفسیر کلمات آیت ا... جوادی آملی باشد، این است که حضرت امامـ چهار امر مهمـ را برای جامعهی بشریت انجامـ داد و چهار خدمت جهانی کرد. یکی خدمت خاصی برای ایران انجامـ داد که حکومت طاغوت را برداشت به جای آن حکومت اسلـامی گذاشت. آن چهار امر مهمـ و جهانی عبارتند از:
1- یک بار دیگر ثابت کرد که میتوان با دست خالی تار و پود ظالمین را در همـ کوبید و آنها را از اریکه قدرت به زیر کشید، ظلمـ را زمین گیر کرد و چنین وانمود کرد میشود دل به دلها حکومت کند، و میشود میلیاردها دل را بسوی خویش بکشد و همه را مسخر خویش گرداند، و یک بار دیگر قیامـ سید الشهدا(ع) تکرار شد و ثابت شد که اگر عالمـ به علمـ خویش عمل کند میتواند وارث انبیاء و معصومین(ع) باشد.
به تعبیر حکیمـ فرزانه، ویکی از شاگردان امامـ خمینی، آیت ا... جوادی آملی: (نیابت امامـ خمینی(ره) در نهضت اسلـامی بیش از هر چیزی به نیابت از حضرت حسین بن علی بن ابی طالب(ع)) شباهت داشت؛ چه اینکه نیابت آن عنصر کمـ بدیل در نشر معارف عقلی و نقلی از حضرت امامـ محمد باقر(ع) و امامـ صادق(ع) بود. و مکرر نیز خود آن حضرت وقتی مسائل محرمـ میشد میفرمود محرمـ و صفر را زنده نگهدارید که ما هر چه داریمـ از محرمـ و صفر است، تمامـ برنامههایی که در محرمـ و صفر بود آمد و در محرمـ و صفر انقلـاب آغاز شد تا به پیروزی رسید.
2- قلمـ به دستانی که پیش از نوشتن هر نامه، ویا پیش از ذکر خدا و یا بعد از ذکر خدا چند صفحه مدح سلطان مینمودند و حاکمـ را ظلّ ا... قلمداد میکردند، و تعبیرهای کاملـا مبالغه آمیز و غلو در حق آنها به کار میبردند، امامـ آمد به قلمـ به دستان جرئت داد و گفت میشود به جای مدح سردمداران ظالمـ عالمـ، مرگ بر طاغوت نوشت و میشود آبروی آنها را برد و جنایات آنها را به تصویر کشید و نوشت و در اختیار مردمـ قرار داد و به مردمـ آگاهی بخشید و با قلمـ از حق مردمـ دفاع نمود.
3- به مظلومین عالمـ جرئت داد و روشنگری به وجود آورد، و بیداری اسلـامی که امروز در دنیا بوجود آمده، و در هر گوشه و کنار عالمـ که روزنه امید و پنجره نجات بخش دیده میشود سر منشأش قیامـ امامـ خمینی(س) و روشنگریهای آن بزرگوار بوده است.
4- معنای اصلی این لفظ زیبا و خوش اقبال را به اندامش پوشاند و ثابت کرد که میتوان( آزاد بود)| آزادانه راه رفت آزادانه فکر و آزادانه فعالیت کرد و در مقابل کسی خمـ و راست نشد و تعظیمـ نکرد، این کارهای عمومی بود، که انقلـاب آن حضرت به عمومـ عالمـ تأثیر کرد، یک کار خصوصی به یک اعتبار برای ایران بوجود آورد و آن برداشتن حکومت فاسد و جایگزین کردن حکومت اسلـامی بود دل امامـ برای فلسطین و لبنان و افغانستان میتپید همان فریادی که بر سر طاغوتها در ایران میکشید بر سر طاغوتیان افغانستان و فلسطین نیز میکشید در هر انقلـابی که در زمان امامـ به وجود میآمد، پیشبینیهای که امامـ مطرح میکرد به طور دقیقی جامه عمل میپوشید، امامـ در مسائل جهانی و ملتهای دنیا که گرفتار مستکبرین بودند چهار امر مهمـ را دنبال میکرد.
1) پیش بینی موفق نشدن ظالمین و مستکبرین بر سر ملتها
2) حمایت همه جانبه از مظلومین عالمـ و افغانستان
3) شناخت ملتها به طور دقیق
4) اثر گذاری کلمات او و بیانات او بر دلهای عاشق و ستمـ کشیده.
5- شناخت اهداف دشمنان از تحت سلطه قرار دادن مردمـ در افغانستان نیز همین پنج چیز در بیانات حضرت امامـ دیده میشود، متاسفانه بیانات حضرت امامـ نسبت به مسأله افغانستان یک جا جمع نشده است اگر یک جا جمع شود یک کتاب مستقل خواد شد ما در این مقاله پنجرهای به سوی آن کلمات گهر بار حضرت امامـ(ره) نسبت به مسأله افغانستان باز میکنیمـ، و میگوییمـ حضرت امامـ(س) نسبت به مسائل سیاسی افغانستان مثل جاهای دیگر همان پنج چیز را بیان داشته است....
ادامه دارد
|
Tweet |