نویسنده: ایمان فراهانی
عملیات تروریستی پاریس اتفاقی بود که همه ما را شوکه کرد! داعش مسئولیت این عملیات را بر عهده گرفته است. اولین سوالی که به ذهن خطور میکند همین است که چرا داعش باید دست به چنین اقدامی بزند؟ چرا داعش بعد از حملـات هوایی روسیه باید به فرانسه حمله کند؟ فرض میگیریمـ این حملـات از پیش برنامهریزی شده بود و در زمان مهاجرت پناهجویان سوری از سوی داعش برنامهریزی شده بود که البته با این فرض همـ فرماندهی واحد این عملیات باید به دنبال قصد و غرضی باشد و این قصد باید در زمان انجامـ ترور معنیدار باشد. به نظر نگارنده قصد و غرض داعش از این ماجرا اصلـاح چهره خود به عنوان یک نیروی قدرتمند بوده است. داعش توسط روسیه بمباران میشود و در جبهههایی شکست میخورد و این مساله باعث میشود تا آن تصویر شکستناپذیری که از داعش به وسیله رسانهها و با ویدئوهای خود داعش ساخته شده است، مخدوش شود. پس داعش باید دست به کار میشد تا دیده شود. پس داعش به پاریس حمله کرد.
اما چرا پاریس؟ چرا داعش به مسکو حمله نکرد؟ روسیه مواضع داعش را بمباران میکند نه فرانسه! چرا باید داعش با حمله به پاریس برای خود دشمن جدیدی دست و پا کند؟ داعش با ایدئولوژیای که دارد چندان به این معادلـات اهمیت نمیدهد اما نکته اینجاست که با عملیاتهایی که داعش تا پیش از این در عراق و سوریه انجامـ داده بود، نشان میداد که از الگوی القاعده برای خود پیروی نمیکند و بر روی دشمنان نزدیک خود تمرکز میکند. این عملیات پاریس با این استراتژی همخوانی ندارد و اینچنین عملیاتی بیشتر از القاعده و یا جبهه النصره انتظار میرفت تا داعش!
سوال دیگری که ذهن ما را به خود مشغول میکند به خود فرانسه و بازتاب این حملـات در فرانسه بازمیگردد. مسئولـان فرانسه چه چیزی در این بین از دست دادند و داعش با این ضربه تا چه مقدار با نظامـ فرانسه سرشاخ شد؟ مسئولـان فرانسه چه چیزی به دست آوردند؟ واقعیت این است دولت فرانسه بارها پیش از این همـ میخواست در مساله سوریه مانند لیبی ورود کند و دو بار پروژههای مختلفی را کلید زد که شکست خوردند. یکی ماجرای بمبهای شیمیایی که مدعی بودند دولت سوریه بر سر مردمش ریخته و البته چیزی اثبات نشد و دیگر بار به بهانه ماجرای شارلی ابدو که این بار همـ کشتهشدن یک پلیس مسلمان ماجرا را مختومه کرد.
در هیچ یک از آن دو ماجرا سیاستمداران فرانسه نتوانستند افکار عمومیرا برای انجامـ عملیات در سوریه متقاعد کنند. اما این بار نه تنها افکار عمومیفرانسه، بلکه افکار عمومیتمامـ جهان متقاعد شده است تا بر علیه داعش کاری کند و فرانسه باید به سوریه نیرو اعزامـ کند، نئوکانها رسماً ناراحت هستند که چرا از عوامل ترور به عنوان (اعضای داعش) یا (مسلمانان افراطی) و نه به عنوان (مسلمانان)، یاد میشود و تمامـ اروپا به سمت تجدید نظر در سیاستهای مهاجرپذیری حرکت میکنند و حتی در یک اظهار نظر افراطی یک سیاستمدار امریکایی خواستار این شد تا از این پس تنها با مهاجرت غیرمسلمانان به امریکا موافقت شود! همه و همه از یک چیز خبر میدهد و آن این است که در این میان آنچه بیشتر در رسانهها اهمیت یافته احساسات عمومی و تهییج آن است تا حاصل از آن بیش از تحلیل در این میان ارزشمند شده است و این با خواست سیاستمداران راستگرا و افراطی بیشتر همخوانی دارد و در خدمت آنها است.
سخنرانی اولـاند، رئیس جمهور فرانسه، پس از این حادثه نیز تاملبرانگیز است. او خواستار تجدیدنظر در قانون اساسی فرانسه شده است و وضعیت را برای اعمال هرگونه برخورد در داخل فرانسه مساعد میبیند. آیا حملـات داعش آنقدر در افکار عمومیفرانسه تاثیر دارد که حاضر باشند تغییراتی شگرف نه تنها در سیاست خارجی، بلکه در سیاست داخلی فرانسه، در حد تغییر قانون اساسی، را بپذیرند؟
سوال دیگری که در این عملیات تروریستی مورد توجه قرار میگیرد شیوه پوشش خبری است. در خبرهای منتشر شده هیچ نشانی از کشتار به وسعتی که در رسانهها از آن سخن گفته میشود نیست. از صحنه مربوط به سالن تئاتر پاریس همـ تنها ویدئو موجود صحنهایست تاریک قبل از تیراندازی و سپس چند صدای تیراندازی. همین! آیا در این سالن کنسرت هیچ خبری از کمره نبوده است آیا با چند کمره از کنسرت فیلمـبرداری نمیشده است؟ آن فیلمـها کجا هستند؟ آیا تروریستها فیلمـها را برداشتهاند یا اتفاقی دیگر افتاده است؟ هیچ خبری از این ویدئوها نیست.
خبرگزاریها نیز هیچ عکس دقیقی از حوادث پاریس منتشر نکردهاند. تصاویری همـ که از مجروحان حادثه تروریستی پاریس منتشر شده در آن هیچ خون و خونریزی از افراد دیده نمیشود. از همه عجیبتر صحنههایی است که از کشتهشدگان منتشر شده است. به عنوان مثال همان عکسی که از کشتهشدگان در درون تئاتر باتاکلن منتشر شده است، شکلی عجیب دارد. همه اجساد مثل که بر روی زمین کشیده شدهاند و با خونها انگار بر روی زمین نقاشی کشیده شده است. بر روی در و دیوار همـ هیچ جای گلولهای دیده نمیشود و ظاهراً به سالن کمترین آسیبی نرسیده است. چرا اجساد بر روی زمین کشیده شدهاند؟ آیا این کار توسط تروریستها انجامـ شده است یا توسط پلیس فرانسه؟ هیچ جوابی برای این سوالـات در رسانهها نیست.
از سوی دیگر هیچ خبری همـ در پاریس از (شهروند خبرنگار) نیست. (شما میبینید، شما ثبت میکنید، شما تاثیر میگذارید)، آیا این عبارات برای مردمـ فرانسه معنایی ندارد؟ حتی در حوادث اوکراین و مصر شهروند خبرنگار بسیار تاثیرگذار بود و بسیاری از اطلـاعات در سطح بینالملل به وسیله همین اطلـاعات و عکس و فیلمـها منتشر شده است اما در پاریس هیچ خبری از عکسها و فیلمـهای شهروندان پاریسی وجود ندارد. چرا؟ جوابی که به این سوال داده میشود این است که به دلیل رعایت حال عمومیو رعایت اخلـاق تصاویر منتشر نشده است. اما آیا این رعایت حال عمومیو اخلـاق برای فرانسه است؟ آیا در گزارشهایی که از جاهای دیگر جهان منتشر شده است این اخلـاق اهمیتی ندارد که در تمامـ دنیا شهروند خبرنگار مهمـ است و باید باشد اما در فرانسه امری مذمومـ است و نباید هرکسی بتواند هر عکس یا فیلمیرا منتشر کند؟ این معیار دوگانه چگونه توجیه میشود؟
نکته دیگر شیوه برخورد با این حادثه در کنار حوادث مشابه است. اگر از کنار حادثه ضاحیه بیروت با این توجیه که این حوادث در بیروت امری عادی است اما در پاریس نه، نمیتوان از 2 بمبگذاری در هواپیماهای روسی گذشت که همـ خونبارتر بودند همـ با اهداف و استراتژیهای داعش همخوانی بیشتری داشتند. چرا آن حوادث از سوی رسانهها مورد توجه جدی قرار نگرفت و چرا با وجود اینکه روسیه عملـاً بر علیه داعش عملیات میکرد کسی تا زمانی که روسها با بررسیهای مختلف (پس از حوادث پاریس) این عملیات را منتصب به داعش نکردند داعش مانند عملیات پاریس خود عملیات را به سرعت گردن نگرفت؟
این سوالـات همه حوادث پاریس را برای ما بسیار مبهمـ و مه آلود میکند و این ابهامات بیش از پیش احتمال حداقل برنامهریزی شده بودن این حوادث به وسیله داعش و دیگران را در ذهن پررنگ میکند.
اما تا زمانی که به سوالـات بالـا جوابهای مشخص و روشنی داده نشود و تا زمانی که همه چیز در ابهامـ باشد تنها رسانهها با عواطف و احساسات مردمـ کاردارند و چندان تحلیل دقیقی نمیتوان ارائه داد.
|
Tweet |