در تمامـ زندگی ملـاعمر، تنها سه عکس از او منتشر شد که تأیید 100 درصدی اصالت این عکسها همـ هیچ گاه میسر نشد. یکی از دلـایل این بیتصویری را حرمت شدیدی میدانند که طالبان برای تصویربرداری قایلند. جانشین او ملـااختر همـ از این حیث، شرایطی مشابه فرمانده سابق خود دارد.
اعلـامـ خبر مرگ ملـاعمر، رهبر اسرارآمیز طالبان که زمانی نامش مترادف خشونت و تروریسمـ بود، بار دیگر گروه طالبان را در سرخط اخبار رسانههای جهان قرار داد. نکته قابل تأمل این که اعلـامـ رسمی مرگ او بعد از دوسال و درست در آستانه دور دومـ مذاکرات صلح دولت افغانستان و طالبان، به میزبانی دولت پاکستان، انجامـ گرفت. با تأیید رسمی مرگ(یا قتل؟!) او توسط طالبان، بلـافاصله فردی به نامـ ملـا اختر منصور به عنوان جانشین او معرفی شد تا جلوی هرگونه انشعاب و انشقاق عمده در ساختار طالبان گرفته شود. در سطور پیش رو ضمن معرفی ملـاعمر، رهبر شبحواره و شبه اسطورهای طالبان، گریزی همـ به معرفی رهبر جدید و معادلـات کنونی درون طالبان خواهیمـ زد.
بیتصویرترین رهبر دنیا
ملـامحمدعمر، متولد 1960 در روستای چاه همت در ولسوالی خاکریز ولـایت کندهار (زادگاه و مرکزیت اصلی گروه طالبان) در جنوب افغانستان، و از طایفه تومزی از قبیله هوتک بود.
پدرش مولوی (غلـامـ نبی) از شخصیتهای مورد احترامـ و فاضل منطقه بود که حدودا 5 سال پس از تولد ملـاعمر از دنیا رفت. خانواده او بعد از مرگش به ولـایت ارزگان نقل مکان کردند. بنا به گزارشهای متعدد، او در مدرسه (دارالعلومـ حقانی) در حومه شهر پیشاور پاکستان درس خواند، همان جایی که بسیاری از شخصیتهای جهادی افغانستان در آن جا تحصیل کردهاند. ظاهرا ملـاعمر، بعد از اتمامـ درس در پیشاور، در اوایل دهه 20 زندگی، به منطقه سنگسار در ولسوالی کندهار بازگشت و در آن جا یک مدرسه دینی کوچک ایجاد کرد و خود ملـای آن شد. بعد از مدتی، او به حزب اسلـامی گلبدین حکمتیار پیوست که یکی از هفت گروه مجاهدین مستقر در مرز پاکستان بود.
هدف این گروهها در وهله نخست، جنگیدن با اشغالگران اتحاد شوروی بود که به حمایت از حکومت حزب کمونیستی دموکراتیک خلق افغانستان، در 1979 کشور را اشغال کرده بود. گویی ملـاعمر به طور جدی از 1983 وارد جنگ با اتحاد شوروی و حکومت دستنشانده شوروی به ریاست دکتر محمد نجیب اله شد. او در این جنگ چهار بار مجروح شد و یکی از چشمان خود را بر اثر ترکش از دست داد. در شرح حال ملـاعمر که اخیرا توسط طالبان منتشر شده، سلـاح مورد علـاقه او (آرپی جی7) ذکر شده است. بر اساس این منبع، او استاد به کارگیری آرپیجی7 بود و تعداد زیادی تانک ارتش شوروی توسط او منهدمـ شد.
با سقوط حکومت محمد نجیب اله در آپریل 1992، افغانستان عملـا میان فرماندهان جهادی دوران مبارزه با شوروی تقسیمـ شد. مردمـ افغانستان ظلمـها و آزارهای فراوانی ناشی از ضعف قدرت مرکزی دیدند. به واقع بعد از حدود 9 سال اشغال نظامی کشور و جنگ با قدرت خارجی، جنگ داخلی میان گروههای مجاهدین، عملـا افغانستان را به ویرانه تبدیل کرده و روح و جسمـ ملت افغانستان را فرسوده ساخته بود. در اواخر سال 1993، شماری از مجاهدین ولـایت ارگان به همـ پیوستند تا بقول خودشان علیه ظلمـ قیامـ کنند. گروههای دیگری نیز به این هسته اولیه پیوستند و گروه (تحریک طالبان) شکل گرفت. تقریبا همه اعضای این گروه، از طلبههای افغان مدارس دینی پیشاور بودند. برخی داستانهای محلی همـ حول به وجود آمدن گروه وجود دارد، از جمله این که در بهار 1994، ملـاعمر که شنید دو دختر نوجوان از یکی از روستاهای اطراف شهر کندهار دزدیده شده و به اردوی یکی از قومندانان محلی برده شدهاند، خونش به جوش آمد و به همراه شماری از همرزمان همفکر خود، به آن اردو حمله کرده و ضمن نجات آن دو دختر نوجوان، قومندان مزبور را از لوله تانک دار زدند. البته گزارشهای قابل تأملتری همـ وجود دارد که نشان میدهد اطلـاعات ارتش پاکستان - آی اس آی به فرمان نخست وزیر وقت، بینظیر بوتو، از خلأ قدرت مرکزی در افغانستان استفاده کرد تا با تشکیل یک گروه قدرتمند از طلـاب افغان مدارس دینی پاکستان، نفوذ پاکستان را در افغانستان تثبیت کند. گویی اولین اعلـامـ وجود تحریک طالبان، در همان اوایل سال 94، در عملیات آزادسازی کاروانی از کامیونهای ارسالی از پاکستان به ترکمنستان، انجامـ گرفت که این کاروان توسط یکی از فرماندهان محلی توقیف شده بود. داستان دار زدن از لوله تانک درباره همین قومندان همـ وجود دارد.
به هر حال، در اکتبر 1994، ملـاعمر و گروهی 200 نفره از افراد تحت امرش، یک پاسگاه مرزبانی، به همراه یک انبار اسلحه، را به تصرف درآوردند. در دسامبر 1994، گروهی حدودا 12هزار نفره از طلـاب افغان مدارس پاکستان، به همراه شماری از داوطلبان پاکستانی به گروه ملـاعمر پیوستند که به ناگهان معادلـات قوا را به نفع این گروه به همـ زد (بسیج نیرویی که باز نقش پاکستان را در قضیه پررنگ میکند). طالبان در همان ماه، بدون تقریبا هیچ مزاحمتی، ولـایت کندهار را به تصرف خود در آورد. این گروه بر هر منطقهای که تسلط مییافت، قوانین خاص خود از شریعت را به کار میگرفت: از جمله بستن مکاتب دخترانه، منع کار زنان در بیرون از خانه، نابود کردن تلویزیونها و اجباری کردن محاسن بلند برای مردان. لـازمـ به ذکر است که بخش عمده مردمـ افغانستان که به شدت از آشفتگیها و بیسامانیهای جنگ داخلی خسته و پژمرده بودند، در برابر تسلط طالبان مقاومتی نکردند و حتی بعضا به آنها یاری رساندند.
ظرف سه ماه، آنان بر 12 ولـایت از 31 ولـایت کشور سلطه یافتند. در اوایل 1995، برای اولین بار گروه قصد حمله به کابل کرد. این حمله اما توسط نیروهای رییس جمهور برهان الدین ربانی، به فرماندهی فرمانده مشهور، احمدشاه مسعود، دفع شد. این شکست باعث شد که که تعداد ولـایات تحت کنترل طالبان به 8 برسد. این جا بود که سیلی از حدود 20هزار طلبه افغان (و تعداد کمـتری پاکستانی) از ایالـات شمالی پاکستان (وزیرستان) به سوی کندهار جاری شد. خیلی زود، با سازماندهی دوباره و تجدید و تقویت نیروها، طالبان در ماه میکنترل شهر مهمـ هرات را به دست گرفت.
در بهار 1996، با فراخوان ملـاعمر، یک شورا از حدود 1200 ملـا تشکیل شد که بعد از حدود دو هفته بحث شبانه روزی، او را به عنوان امیرالمؤمنین انتخاب کرد. در نهایت، در 16 سپتامبر 1996، بعد از چند بار حمله به کابل، طالبان موفق به ورود به کابل شدند. در حالی که هنوز نیروهای در حال عقب نشینی دولت مجاهدین در شمال کابل میجنگیدند، طالبان، دکتر محمد نجیب اله رییس جمهور سابق کشور و برادرش را که در مقر سازمان ملل در کابل پناه گرفته بودند، کشتند و جنازه آن دو را از پلی در نزدیکی ارگ ریاست جمهوری به دار آویختند. آنها دو سال بعد، چنین جنایتی را در شهر مزارشریف و در برابر دیپلماتهای ایرانی تکرار کردند که تفصیل آن در این جا نمیگنجد (البته بعدها شواهدی آشکار شد که کشتن دیپلماتها و خبرنگار جمهوری اسلـامی ایران یک برنامه پیچیده اطلـاعاتی-امنیتی برای درگیر کردن ایران در باتلـاق افغانستان بود که توسط استخبارات ارتش پاکستان و بدون اطلـاع مقامات اصلی طالبان انجامـ گرفت).
به هر روی، تقریبا بلـافاصله بعد از تسلط بر کابل، ملـاعمر یک شورای موقت 6 نفره برای اداره امور و اِعمال قوانین شریعت تشکیل داد. طولی نکشید که استادیومـ فوتبال کابل برای اعدامـهای عمومی توسط طالبان مورد استفاده قرار گرفت. عمدتا زنان و مردانی که از سوی حکومت (امارت اسلـامی افغانستان) به عنوان زناکار شناخته میشدند، در این استادیومـ و با شلیک کلـاشینکف از پشت سر اعدامـ میشدند و البته در موارد زیادی سنگسار همـ توسط این گروه انجامـ گرفت. نکته قابل تأمل این که، بعدها گزارشها موثق بسیاری از تجارت و بردهگی جنسی توسط فرماندهان طالبان منتشر شد. یعنی از یک سو زنان به جرمـ زنا سنگسار، از سوی دیگر به عنوان پاداش جهاد و عملیاتهای مورد نظر، در اختیار اعضا قرار داده میشدند!
ساختار سازمانی این گروه چندان پیچیده نبوده و نیست و بنا به گزارشها از یک شورای رهبری، قوه قضاییه و 9 کمیسیون اجرایی، و یک شورای فرماندهان نظامی، تشکیل شده است. در زمانی امارت ملـاعمر بر افغانستان، قندهار مرکز اصلی حکومت طالبان بود. با این حال این به اصطلـاح امیرالمؤمنین، حتی در زمان اوج قدرت خود همـ چندان از سایه بیرون نیامد، و هیچ گاه سوژه عکسها و فیلمـهـای خبری نشد. در دوره حکومت طالبان (2001-1996)، چهره رسانهای و فرد جلوی صحنه گروه، (وکیل احمد متوکل) مسؤول امور خارجی و دیپلماتیک و به واقع وزیر خارجه طالبان بود.
|
Tweet |

قوماندان امنیه کابل در مصاحبه به روزنامه کابل پرس بالـاخره اثر فشار عوامـ تن به عدمـ لیاقت و ناتوانی خوددادواعتراف کرد. باز همـ کمی شهامت کن بیش ازینکه زیادتر بدنامـ نشوی مانند سابق به ده هزار دالر که در حوزه اول پولیس رشوت گرفته بودی یک سال حبس تعین شد در تلویزون همـ چهره مقبول ات با گرفتن رشوت نمایش داده شد. اما به اثر اشاره استخبارات همسایه به همکاری کریمـ خرمـ از حبس رها شدی و به جاسوس پاکستان از حبس رها و توسط کرزی خاین دو رتبه فوق العاده بدون معیاد معینه برایت در مدت کمـ یی به تعقیب دیگر منظور شد. فعالیتهـایت راهمه مردمـ شهر خوب یداند واقعه فرخنده انفجارات پارلمان مهمان خانه ملل متحد دوبار به همکاریی دسیسه استخبارات پاکستان پلـان برای ترور سفیر هند در مهمان خانه ملل متحد انتقال یک لـاری مواد منفجره در شاه شهیدباعث قتل صدهـا خانواده مردمـ بیگناه کابل انتقال مواد مواد منفجره در میدان هوایی کابل از کره مریخ بدون تلـاشی در دهن دروازه میدان هواهی کابل فرود آمد انفجارات در اکادمی پولیس موتر بدون تلـاشی دهن دروازه اکادمی میرسد نو جوانان از اثر غفلت ویا همکاری به دستور استخبارات همسایه نا خلف در خون جاندان. افسوس صد افسوس وزارت داخله کور است و یا معامله تجارت بالـای خون غریبان این کشور صورت گرفته ویا توان تبدیلی جناب عالی را ندارد. شرمـ بوزیر داخله است باید خودش شهامت کند استعفا دهد در غیر آن یک دقیقه بودن همچو شخص معامله گر در همچو پست ضروری نیست باید تحت پیگرد قانونی قرار گیردبه داد گاه معرفی شوی از قتل فرخند نا وقت خبر شدمـ عذر بدتـر ازگناه بسیار دور بودی صد مترفاصله نیست محل اقعه با ولـایت کابل باین تجیهزات مدرن جدید که در دسترس شما قرار دارد. حاجی صبور