گلبدین حکمتیار را میتوان بزرگترین جنگ سالـار ناکامـ کشور دانست که جهت کسب قدرت به هر ریسمانی چنگ زده است.
بی گمان نمیتوان شخصیتی را در جامعه افغانستان به ویژه در میان افرادی که پیشینه مبارزههـای گسترده تنظیمی را در کارنامه خویش ثبت نموده اند یافت که اذهان عمومی نظر ثابتی نسبت بدان داشته باشند.
تکثر قومی و مذهبی حاکمـ بر کشور بر دامنه نگاههـا نسبت به مجاهدین به شدت تأثیر گذاشته و نمیتوان شخصیت جهادی را معرفی کرد که مورد قبول عامه جامعه افغانستان باشد، حتی برخی شخصیتها از منظر برخی گروهها قهرمان ملی و از منظر برخی دیگر خائن ملی تلقی میشوند. (البته میتوان تا حدی در این بخش شهید احمدشاه مسعود را که مورد احترامـ اکثریت مردمـ است، از این دسته مستثنی دانست.)
اما در این میان شخصیتی وجود دارد که وی را میتوان ناکامـ ترین جنگ سالـار کشور و در عین حال منفورترین آنهـا دانست، شخصیتی که به داشتن مواضع متعدد و گاها متناقض مشهور بوده و همچنین بر خلـاف سایر شخصیتهـای برجسته فاقد پایگاه بالـایی در سطح جامعه میباشد.
حملـات اخیر گلبدین حکمتیار بر علیه ایران و حمایت تلویحی وی از تکفیریهـای داعش چند روزی است که این جنگ سالـار کهنه کار را مجددا بر سر زبانهـا انداخته است. کارشناسان افغانستان بر این باورند که حمایت از داعش آخرین قمار حکمتیار برای دستیابی به قدرت از سوی او میباشد.
گلبدین حکمتیار کیست؟
گلبدین حکمتیار در سال 1326 شمسی در ولـایت کندز به دنیا آمد. حکمتیار تحصیلـات خود را در رشته مهندسی در کابل ادامه داد اما نیمه کاره آن را رها کرد. وی در سال 1349 از فعالین نهضت جوانان مسلمان در دانشگاه کابل به شمار میرفت.با کودتای محمد داود خان در افغانستان، حکمتیار به پاکستان گریخته و به دستور آی اس آی عملیات مسلحانه ناکامـ علیه دولت افغانستان انجامـ داد.
حکمتیار در سال 1971 در جمع جوانان مسلمان که بعدا حزب جمعیت اسلـامی افغانستان به رهبری برهان الدین ربانی را تأسیس کردند قرار داشت، اما به دلیل ناسازگاریهـای متعدد وی سرانجامـ در سال 1975 از این حزب جدا شد. برآیند تاریخ زندگی حکمتیار نشان میدهد که وی همواره عاملی جهت انشعاب و اختلـاف میان گروههای جهادی بوده و حاضر به همکاری و تبعیت از هیچ شخص و گروهی نبوده است.
پیشتازی کمونیستهـا و شکل گیری جهادیهـا
با کودتای حزب دموکراتیک خلق افغانستان به رهبری نورمحمد ترهکی و سرنگونی محمد داوود خان، حزب مذکور که متشکل از کمونیستهـا بود به مقابله با عقاید و باورهای دینی مردمـ پرداخت و عدهای زیادی از علما و دانشمندان مسلمان را دستگیر نموده و به شهادت رساند. مردمـ افغانستان جهاد اسلـامی را علیه کمونیستها آغاز کردند. گلبدین حکمتیار نیز به عنوان امیر حزب اسلـامی(گرایش اخوانی) در سالهـای جهاد فعالیت میکرد.
تشدید جنگها و تنشهـا میان دولت کمونیستهای حاکمـ با مجاهدین موجبات تزلزل حزب حاکمـ را فراهمـ آورد. درگیری داخلی نور محمد تره کی و حفیظ اله امین نهایتاً اتحاد جماهیر شوروی را متقاعد ساخت برای حمایت از دولت چپ گرای حاکمـ 120000 نیروی مسلح خود را به افغانستان بفرستد.
ورود نظامیان شوروی زمینه تحریک فزاینده مجاهدین را فراهمـ ساخت. رقابت میان بلوک شرق و غرب موجب شد که ایالـات متحده امریکا در کنار همـ پیمانان منطقهای خود همـ چون عربستان سعودی و پاکستان به حمایت از برخی گروههای جهادی در برابر دولت کمونیستی بپردازند. به واقع هستههـای اولیه القاعده را میتوان در نبرد مجاهدین با دولت کمونیستی افغانستان جستجو نمود.
در این میان گلبدین حکمتیار که در سال 1975 حزب اسلـامی افغانستان را تاسیس نموده بود توانست با جلب حمایتهـای گسترده نظامی امریکا و پاکستان به یکی از بزرگترین ارگانهـای نظامی ضد رژیمـ حاکمـ تبدیل شود.
حزب اسلـامی با داشتن نوعی مرکزیت گرایی مفرط و رهبری کاریزماتیک در میان احزاب جهادی طرفدران قابل توجهی را به دست آورد. در داخل پاکستان همـ به دلیل نزدیکی حکمتیار با دولت آن وقت به رهبری جنرال ضیاءالحق از بیشترین امکانات مالی و نظامی برخوردار شد.
حکمتیار در طول سالهـای فعالیتش همواره تلـاش نمود که قدرت انحصاری داشته باشد، امری که با وجود تلـاشهـای فراوان هیچ گاه موفق به آن شد.
زوال حکومت داکتر نجیب و حضور مجاهدین در کابل
مبارزه طولـانی مجاهدین با نیروهای شوروی نهایتاً به خروج آنهـا از افغانستان در سال 1989 انجامید. خروج شوروی به مرور حزب دموکراتیک خلق و رئیس جمهور وقت داکتر نجیب اله را تضعیف نمود، فرایندی که نهایتاً سه سال بعد با سقوط کامل حکومت داکتر نجیب و پیروزی مجاهدین همراه بود.
تاسیس حکومت از سوی مجاهدین اما دیری نپایید که منجر به درگیریهـای گسترده میان طرفهـای درگیر من جمله حامیان حکمتیار و احمد شاه مسعود گردید.
نیروهای شورای نظار (جمعیت اسلـامی افغانستان) به رهبری احمد شاه مسعود و برهان الدین ربانی منطقه شمال شرق کابل، نیروهای حزب اسلـامی افغانستان به رهبری گلبدین حکمتیار مناطق وسیعی از جنوب کابل، اتحاد اسلـامی برای آزادی افغانستان به رهبری رسول سیاف مناطق پغمان و قرغه، جنبش ملی افغانستان به رهبری عبدالرشید دوستمـ شمال کابل، نیروهای حزب وحدت اسلـامی افغانستان به رهبری عبدالعلی مزاری در مناطق غرب و شمال غرب کابل حضور داشتند. شدت تنشهـا و درگیریهـای خون بار بسیار بالـا بود و هر یک از گروههـای فوق حمایت برخی قدرتهای منطقهای و بین المللی را پشت سر خویش احساس مینمودند.
بنابر شواهد تاریخی نیروهای حکمتیار حین خروج از کابل به مدت چهل روز تمامـ شهر را با کاتیوشا و توپ گلوله باران کرده و موجب ویرانی کابل و مرگ هزاران تن شدند. بعد از پیروزی مجاهدین و برقراری حکومت آنهـا، حکمتیار و گروهش یگانه افرادی بودند که با این حکومت مخالفت ورزیدند. به علت راکت بستن کابل در جنگهـای تنظیمی دهه نود میلـادی، گلبدین و حزبش به مثابه عناصری سیاه نزد مردمـ افغانستان محسوب میشوند.
حکمتیار سبب مخالفتش با حکومت مجاهدین را موجودیت نیروهای کمونیستی جنرال عبدالرشید دوستمـ وانمود میساخت ولی بعداً در روز تاسیس حزب دموکراتیک خلق با جنرال دوستمـ و حزب وحدت، شورای هماهنگی را به وجود آورد و یک بار دیگر دست به یک کودتا علیه حکومت مجاهدین زد، این بار همـ کودتای گلبدین به شکست انجامید ولی تعداد زیاد از مردمـ بیگناه کشته شدند، و قسمتهای بیشتر شهر به ویرانه مبدل گردیده و یکی از مهمترین افراد در شروع و دوامـ جنگهـای داخلی به شمار میآید.
کودتاهای ناکامـ و ترور مخالفین
گلبدین حکمتیار چهره مرموز در جامعه افغانستان شناخته میشود، وی بارها و تا پیش از سقوط حکومت کمونیستهـا تلـاش نمود با کودتا زمامـ امور در کشور را به دست بگیرد، امری که هیچ گاه در آن موفق نبود.
همانطوری که قبلـا گفته شد، در طول سالهـای جهاد بر علیه شوروی، گروه تحت رهبری وی قریب به 70 درصد از حمایتهـای مالی عربستان و امریکا را به خود اختصاص میداد. سرمایههـایی که بخشی از آن صرف ترور مخالفین داخلی و بین المللی اش و همچنین منتقدین و روزنامه نگاران میشد.
نخست وزیری کوتاه و حضور حکمتیار در تهران
بزرگترین عامل انزوای حکمتیار را میتوان در کمـ شدن حمایتهـای مالی و ایدئولوژیکی پاکستان از گروه وی جستجو کرد که به احتمال زیاد از 1994 حمایتهای خود از حزب اسلـامی را کاهش و بر طالبان سرمایه گذاری نمود.
با تضعیف حکمتیار وی دست دوستی را به سوی حکومت برهان الدین ربانی دراز نمود و توانست به قدرت باز گردد. حکمتیار در سال 1995 و در مقطعی کوتاه از سوی رئیس جمهور وقت به عنوان نخست وزیر تعیین گردید، صدارتی که زمانی زیادی طول نکشیده و با قدرت گیری طالبان و حرکت آنهـا به سوی کابل خاتمه یافت.
سرانجامـ و پس از کش و قوسهـای فراوان نیروهای وابسته به طالبان در سال 1996 کابل را به تصرف درآوردند. با استیلـای طالبان بر کابل سایر گروههـای افغان من جمله حزب اسلـامی حکمتیار به حاشیه رانده شد. پیشروی پی در پی طالبان در افغانستان که به تصرف 90 درصد خاک کشور انجامیده بود بیش از هر زمانی سایر جریانهـا را تحت فشار قرار داده بود. نیروهای ائتلـاف شمال تحت رهبری احمد شاه مسعود به مقابله با طالبان میپرداختند و به عنوان دولت مشروع در جامعه بین المللی شناخته میشدند.
گلبدین حکمتیار که هیچ گاه در برابر هیچ گروهی سر خمـ نکرده بود از پذیرش حکومت طالبان سرباز زده و عازمـ تهران میشود. جمهوری اسلـامی ایران حکومت طالبان را در افغانستان به رسمیت نشناخته و بخاطر کشتار دیپلماتهای ایرانی توسط طالبان در مزارشریف،خصومتی میان طرفین برقرار بود، از همین رو اجازه اقامت به افغانهـای ضد طالبان در تهران را میدهد.
پس از این شکستها حزب اسلـامی به یک گروه حاشیهای در سپهر سیاسی افغانستان تبدیل شد و حکمتیار نیز که متحدان قدیمی پاکستانی و عرب خود را از دست داده بود، نتوانست حمایت ایران را برای آغاز نبردی دیگر در افغانستان جلب کند.
شواهد نشان میدهد که در طول سالهـای حکمرانی طالبان در افغانستان، جمهوری اسلـامی مبادرت به حمایت از دولت مشروع این کشور به رهبری ربانی و مسعود و شماری از اپوزیسیون طالبان من جمله حکمتیار نموده است.
مخالفت با حمله نظامی به افغانستان
علی رغمـ ستیز میان حکمتیار و طالبان وی صراحتاً مخالفت خود با حمله امریکا به افغانستان اعلـامـ نمود. وی اظهار میداشت که با وجود خطاهای فاحش طالبهـا، نبایستی از حمله یک قدرت خارجی بر علیه کشور حمایت نمود.
جلـال الدین حقانی رهبر شبکه تروریستی حقانی. شبکه حقانی در کنار طالبان و حزب اسلـامی حکمتیار هر سه به مبارزه مسلحانه خود علیه دولت افغانستان ادامه داده اند.
مخالفت حکمتیار با حمله به افغانستان و به تبع آن تشکیل حکومت در سایه حضور امریکا در کشور، نهایتاً منجر به خروج وی از تهران شد. گفته میشود که گلبدین حکمتیار از تهران عازمـ پاکستان شده و در این کشور سکنی گزیده است.
رویارویی با دولت منتخب
با وجود گذشت 14 سال از سقوط طالبان در افغانستان، حزب اسلـامی به رهبری گلبدین حکمتیار از پذیرش دولت مشروع افغانستان امتناع ورزیده و همـ چنان به مخالفتهـای گاه و بیگاه خود با دولت کابل و نیروهای خارجی ادامه میدهد. حزب اسلـامی به رهبری گلبدین حکمتیار در کنار طالبان و شبکه حقانی سه مخالف کلیدی دولت افغانستان محسوب میشوند.
انزوای روزافزون حکمتیار
عدمـ حمایت خارجی از حکمتیار و انشعابهـای گسترده در حزب اسلـامی، در کنار عدمـ کارایی ایدئولوژی حزب موجب شده که اکنون حزب حکمتیار بیش از هر زمانی در انزوا فرو رفته باشد.
گلبدین حکمتیار در حالی 68 ساله شده است که دیگر فاقد نفوذی چشمگیر در کشور است، تا آن جا که دولت به سیگنالهـای وی بیتوجه است و آن را خطری برای خود نمی پندارد.
حکمتیار برای حفظ جایگاهش به هر دری زده است. در انتخابات ریاست جمهوری سال 2014، قطب الدین هلـال از سوی این حزب نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد، با این حال و با وجود سیگنالهـای ارسال شده از سوی حکمتیار برای مشارکت در دولت مشروع، هیچ گاه خواستههـای او از سوی دولت جدی گرفته نشده است چرا که اکنون حزب اسلـامی فاقد کمترین نفوذ در سطح جامعه بوده و قدرتش قابل قیاس با سایر گروههـای مسلح همـ چون طالبان و شبکه حقانی نمی باشد. قطب الدین هلـال معاون حکمتیار نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد. وی توانست تنها 2 درصد آرا را کسب نماید.
داعش آخرین قمار حکمتیار
اظهارات اخیر حکمتیار در رابطه با جمهوری اسلـامی ایران و حمایت گروهش از داعش این روزها مجدداً خبر ساز شده است. در بیانیه حزب اسلـامی، که در سایت آژانس اسلـامی افغانستان منتشر شده، آمده است: (اغراق نیست اگر بگوییمـ که ایران در واقع اسرائیل دیگری برای امت اسلـامی است، همـ از این نظر که در آتش جنگهای فرقهای و درگیریها میدمد و همـ از این نظر که جنگهای داخلی را شعلهور میکند.)، این برچسب به ایران، تنها بخود حکمتیار میچسبد، او خود نقش اسرائیل کوچک و جنگ افروز قومی، زبانی و مذهبی را در افغانستان تا کنون بازی کرده است.
حزب اسلـامی شاخه گلبدین حکمتیار در یک موضعگیری تازه همچنین از جنگجویانش خواسته در صورت بروز جنگ طالبان و اعضای گروه داعش در افغانستان، از گروه داعش حمایت کنند. در این اعلـامیه گفته شده برای حزب اسلـامی (طالبان، شورای نظار و کمونیستها) دشمن سوگند خوردهاند. سمیع یوسفزی، خبرنگار مجله نیوزویک که افغانستان و پاکستان را پوشش میدهد میگوید که تصمیمـ تازه حزب اسلـامی ناشی از سرخوردگی آن از تلـاش برای پیوستن به دولت افغانستان است.
او میگوید: (حزب اسلـامی را میتوان شاخه افغانی اخوان المسلمین دانست که در دنیای عرب همـ به داعش نزدیک نیست. اعلـامیه تازه آنهـا برای اعمال فشار است. به دولت افغانستان پیامـ میدهد که اگر با آقای حکمتیار توافق نکند راه دیگر وجود دارد. شرایط حزب اسلـامی برای این که آقای حکمتیار از جنگ دست بکشد و به کابل بیاید، آسان است. از جمله خروج حکمتیار از فهرست سیاه و آزادی زندانیان حزبی.) با این حال و به گفتهی این فعال رسانه ای، دولت به دلیل جایگاه اندک حزب حکمتیار در معادلـات کشور میل چندانی به آغاز گفتگوها با او ندارند.
اتکا به داعش را میتوان آخرین انتخاب گلبدین حکمتیار برای ماندن در میان گروههـای پرنفوذ افغانستان دانست، امری که تحقق آن دور از انتظار است.
قدرت گیری داعش در افغانستان همـ اکنون مورد تایید دولت و سایر قدرتهـای بین المللی است و روزانه شاهد درگیریهـای پراکنده میان تکفیریهـای داعش و اعضای طالبان هستیمـ. با این حال و در صورت حمایت قاطع از داعش از سوی حکمتیار، میتوان آن را آخرین تیر او برای دستیابی به قدرت دانست، قماری که احتمالـا موجب نابودی این جنگ سالـار تشنه قدرت خواهد شد.
|
Tweet |