محمدجواد اخوان
رویکرد حاکمان و رسانههای غربی نسبت به مظلومیت مردمـ فلسطین و احقاق حق آنها، مصداق بارزی از معیارهای دوگانه غرب نسبت به موضوعات مهمی همچون حقوق بشر که در جهان داعیهدار آن هستند، است. هرچند بهظاهر مفاهیمی همچون دموکراسی، حقوق بشر و آزادی از سوی محافل و سران غرب مرتباً تکرار و تلـاش میشود در لفافه این شعارها منافع راهبردی غرب در جهان تأمین شود، اما نوع قرائتی که غرب از این الفاظ ارائه میدهد در نوع منطق و معیارهای دوگانهاش مؤثر است. در حقیقت در مبانی تفکر (لیبرالدموکراسی) هرچند از حقوق انسانها صحبت به میان میآید، اما چارچوبی که برای مفاهیمـ تعریف گردیده، عملـاً تأمینکننده منافع ابرسرمایهداران و زورمندان عالمـ است.
این نشاندهنده این است که امروز منطق لیبرالدموکراسی - این منطق و نظامـ فکری که امروز کشورهای غربی بر اساس آن دارند هدایت و اداره میشوند - از کمترین ارزش اخلـاقی برخوردار نیست.
در چرایی این منطق غیرانسانی، باید به بنیانهای فکری تفکر لیبرالدموکراسی اشاره کرد. در تفکر لیبرالدموکراسی گسترش سود و منافع شخصی اصالت یافته است و بنابراین در نظامـهای برخاسته از این تفکر، کانونهای تولیدکننده سود و سرمایه جایگاه ویژهای یافتهاند. پایههای نظامـهای سیاسیای، چون ایالـاتمتحده امریکا بر قدرت اقتصادی کارتلهای سرمایهداری متکی گردیده است و عملـاً این کانونها که دارای پیوندی وثیق با لـابیهای صهیونیستی هستند، تعیینکننده رویکردهای این نظامـ سیاسی در بسیاری از حوزههای راهبردی هستند. در حقیقت مبانی لیبرالدموکراسی، اصالتی برای قدرت سرمایهداری ایجاد کرده است که واژه دموکراسی بهمعنای حقیقی در آن محو میگردد. کافی است به چندسال قبل بازگردیمـ که جنبشی موسومـ به ۹۹ درصد به اعتراض به حاکمیت یک اقلیت یکدرصدی بر منافع و سیاستهای امریکا پرداختند. حاکمیت یکدرصدیها و صهیونیستها بر تصمیمات و منافع غرب، صرفاً یک امر اتفاقی نیست، بلکه لیبرالدموکراسی با اصالت بخشیدن به سود و سرمایه، چنین بستری را فراهمـ میآورد.
مثال دیگر ماجرای رعایت موازین دینی همچون حجاب در کشورهای اروپایی است. هرچند در ادعا، غرب مدعی است انسانها حق برخورداری از آزادیهای شخصی همچون پوشش را دارند، اما در عمل زنان محجبه در کشورهایی همچون فرانسه از این حق محرومـ میگردند. در منطق لیبرالدموکراسی، سکولـاریسمـ و لـائیسیته بر رأی مردمـ برتری دارد. به این مفهومـ که حتی اگر اکثریت یک ملت، راه دینداری را برگزینند، باز حق اعمال آن را ندارند.
غرب به دلیل بنیان غلط فکری خویش و منافع کانونهای صهیونیستی و سرمایهسالـاری، حق ملتهـای مسلمان و ملتهای مستضعف جهان را به رسمیت نمیشناسد و در جهت پایمال شدن آن تلـاش میکند. در این چارچوب میتوان فهمید در معیارهای دوگانه حکومتهای لیبرال دموکرات غربی، چگونه رژیمـ کودککش صهیونیستی، حق داشتن ۴۰۰ کلـاهک هستهای را دارد، اما ملتهـای اسلـامی از دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای محرومـ میگردند؟ چگونه ادعاهای واهی تروریستهای سوری مبنی بر استفاده دولت سوریه از سلـاح شیمیایی، فضای رسانهای و سیاسی سنگینی علیه این دولت پدید میآورد، اما در مقابل کشته شدن روزانه دهها کودک و زن بیگناه در فلسطین، دولتهای استکباری و همه مجامع بینالمللی زیر سلطه غرب سکوت حمایتآمیز از صهیونیستها را در پیشگرفتهاند؟
|
Tweet |