نویسنده: سید علیهـاشمی
علی علیه السلـامـ و عدالت
اکنون به بررسی ابعاد چهارگانه عدالت در شخصیت یگانه تاریخ و اسوه عدل و عدالت، یعنی علی بن ابیطالب علیه السلـامـ میپردازیمـ. او که در مکتب قرآن رشد یافته، با آیاتی همچون (لقد ارسلنا بالبینات و انزلنا معهمـ الکتاب و المیزان لیقومـ الناس بالقسط؛ ما رسولـان خود را با دلـایل روشن فرستادیمـ و با آنها کتاب [آسمانی] و میزان [شناسایی حق از باطل] نازل کردیم؛ تا مردمـ، قیامـ به عدالت کنند) و همچنین (و نضع الموازین القسط لیومـ القیامه؛ ما ترازوی عدل را در روز قیامت، برپا میکنیم)، اُنس داشته و در مکتب عدالت محور پیامبر اکرمـ صلی ا... علیه وآله، شاگرد ممتاز بوده است. آن حضرت مجسمهای از عدالت و تجسمی از عدل بود و همواره دوست و دشمن در برابر عظمت او سرخمـ میکنند و در برابرش، ردای خاکساری و تواضع میگسترانند.
شخصی از آن حضرت پرسید: عدالت برتر است یا بخشش؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: (عدالت، کارها را در جای خود قرار میدهد و بخشش، آنها را از مسیرشان خارج میکند و عدالت، تدبیر کنندهای است که به سود همگان است، و بخشش، به سود افراد خاصی است. بنابراین، عدل، شریفتـر و برتر است).
عدالت اجتماعی امیرالمؤمنین علیه السلـام
امامـ علی علیه السلـامـ در دومین روز حکومت خود و در اولین سخنرانی خویش، بعد از بیعت مردمـ، از تساوی حقوق سخن گفت و مهاجرین و انصار را با مسلمانان متأخر و حتی تازه مسلمانان در حقوق و حدود، برابر دانسته، فرمود:
(مال، از آن خداوند است و بین شما به تساوی تقسیمـ میشود. هیچ کس در این تقسیمـ، بر دیگری برتری ندارد و برای متقین در روز قیامت، بهترین اجر و ثواب خواهد بود. خداوند، دنیا را اجر و ثواب متقین قرار نداد).
این اقدامـ امامـ از همان روز اول، مقدمه ناسازگاریهـای کسانی را فراهمـ آورد که به برتریهـا و مزایای شخصی خویش، خو گرفته بودند. این افراد، بارها نزد امامـ میآمدند و با جسارت، ابراز میداشتند که ما از بزرگان قومـ خویش هستیمـ و امامـ در پاسخ اینان میفرمود: (ذلیل، نزد من، عزیز است؛ تا حق او را از ظالمـ بگیرمـ و قوی، نزد من، ضعیف است؛ تا حق مظلومـ را از او بازپس گیرم).
بدین ترتیب، امامـ هیچ گاه حاضر نشد بیجهت به افراد امتیاز دهد و در برابر خواستههـای ناعادلـانه ایشان، سر خمـ نکرد. آن حضرت اساساً حکومت را برای تحقق عدالت در همه ابعادش پذیرفت و آن را جز در این مسیر، نمی خواست و هدف آن حضرت از پذیرش حکومت، برپایی عدالت بود.
آن حضرت در این باره فرمود: (اگر خداوند از عالمان پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمـ گر و گرسنگی ستمـ دیده، آرامـ و قرار نگیرند، بیتأمل، رشته حکومت را رها میکردمـ و پایانش را چون آغازش، میانگاشتمـ و چون گذشته، خود را کنار میکشیدم).
عدالت اقتصادی امیرالمؤمنین علیه السلـام
امامـ علی علیه السلـامـ در بُعد اقتصادی میفرماید: (به خدا سوگند! اگر [بیت المال را] نزد کسی بیابمـ، آن را به بیت المال مسلمانان باز میگردانم؛ هر چند آن را کابین زنان کرده باشند یا بهای کنیزکان؛ زیرا در عدالت، گشایش است و کسی که عدالت را برنتابد، ستمـ را سختتـر یابد).
این اقدامِ حضرت، یعنی تقسیمـ بیت المال به طور مساوی بین افراد، باعث شد حتی افرادی چون طلحه و زبیر نیز به او اعتراض کنند؛ زیرا وقتی امامـ از آن دو علت ناسازگاری شان را پرسید، گفتند: (تو حق ما را در تقسیمـ بیت المال، با غیر ما مساوی قرار دادی)! امامـ در پاسخ فرمود: (این، شیوه تقسیمـ رسول خدا صلی ا... علیه وآله بود و حکمـ قرآن نیز همین گونه است و رسول خدا صلی ا... علیه وآله کسانی را که در راه خدا با جان و مال جنگیده بودند، در تقسیمـ بیت المال، با دیگران مساوی قرار میداد).
تقسیمـ بیت المال به طور مساوی، در بین مردمـ عرب، غیر منتظره بود و حتی امـهـانی، خواهر امیرالمؤمنین علیه السلـامـ وقتی متوجه شد که سهمـ او از بیت المال با سهمـ کنیز عجمی اش یکسان است، با عصبانیت نزد امامـ رفت و به او اعتراض کرد و امامـ نیز در پاسخ او فرمود: در قرآن، برتری عرب را بر عجمـ ندیده است.
عدالت سیاسی امیرالمؤمنین علیه السلـام
امیرالمؤمنین علیه السلـامـ در عهدنامه مالک اشتر در مورد وظایف حاکمـ این گونه میفرماید: (مهربانی به رعیت و دوست داشتن آنان و لطف در حق ایشان را شعار دل و جان خود ساز و چون درندهای مباش که خوردنشان را غنیمت شمری؛ زیرا که آنان دو دسته اند؛ یا برادران دینی تو هستند و یا این که در آفرینش، با تو همسانند؛ لغزشهـایی از دست ایشان بیرون میرود و نادرستیهـایی از آنان سر میزند و دانسته و نادانسته، کارهایی از دستشان پدید میآید [که خوشایند تو نیست]؛ پس تو به خطای آنها، نگاه نکن و از گناه شان درگذر؛ همان گونه که دوست داری خداوند نیز تو را مشمول عفو و بخشش خود قرار دهد).
آن حضرت اصرار داشت به دیگران بفهماند که حکومت و زعامت، هدف نیست؛ بلکه تنها وسیلهای برای تحقق عدالت است. در این مورد سید رضی در نهج البلـاغه به نقل از عبداله بن عباس مینویسد: در (ذی قار) [پیش از جنگ جمل] نزد امیرمؤمنان علیه السلـامـ رفتمـ. آن حضرت مشغول پینه زدن کفش خود بود. چون مرا دید، گفت: (بهای این کفش، چقدر است)؟ گفتم: (بهایی ندارد). فرمود: (به خدا سوگند! این کفش بیارزش، نزد من، محبوبتـر از حکومت بر شماست؛ مگر آن که حقی را برپا سازمـ یا باطلی را براندازم).
امیرالمؤمنین علیه السلـامـ و موانع عدالت
آن حضرت در برپایی عدالت، مشکلـات فراوانی داشت؛ تا آن جا که خودش زبان به گلـایه گشود و در مورد مخالفان که در قالب ناکثین، قاسطین و مارقین در برابر حکومتش به مشکل آفرینی میپرداختند، فرمود: (چون حکومت را به دست گرفتمـ، عدهای پیمان شکستند؛ عدهای از دین و اطاعت بیرون رفتند و عدهای نیز راه ستمـ و تجاوز پیش گرفتند).
از طرف دیگر، ساده لوحی دوستان و حیله گری معارضین نیز بر این مشکلـات میافزود و این عوامل موجب شدند که آن حضرت نتواند عدالت دلخواهش را پیاده کند. آن حضرت از یکدل نبودن یاران، این گونه شکوه کرد: (به خدا قسمـ! این مسئله، دل را میمیراند و اندوه و غصه میآورد که این گروه بر باطل خویش، متحدند و شما بر حق خویش، پراکنده اید).
انتهای مطلب
|
Tweet |